اکبر هاشمی رفسنجانی، شخصی است که کمتر ایرانی ای وجود دارد که موضع خاص درباره او نداشته باشد. برخی موضع مثبت و تمجید از او دارند و برخی به شدت او را نقد می کنند و علیه اش موضع منفی می گیرند.
هر چند مسلم است دیگر آیت الله هاشمی رفسنجانی آن مرد پر قدرت دوران ریاست جمهوری اش نیست ولی هنوز هم او نفوذ و تاثیر زیادی در بدنه قدرت و جامعه دارد، به ویژه با شرایط اقتصادی که دولت احمدی نژاد به وجود آورده همه نگاه ها به رقیب او در سال ۸۴ است.
جالب اینکه برخی از مردمان عادی هنوز هم او را تاثیرگذارترین فرد و حتی همه کاره سیاست و اقتصاد ایران می دانند و نمی خواهند قبول کنند که هاشمی و جایگاهش تغییر کرده. از طرفی طیف دیگری در مردم عادی هستند که آرزوی بازگشت قدرت به هاشمی را دارند زیرا او را سامان دهند اقتصاد می دانند. عده ای هم او را ریشه همه مشکلات اقتصادی می پندارند حتی گرانی امروز را.
این همه تناقض نگرش به یک شخصیت شاید یک دلیلش فرهنگ عمومی جامعه ما و قضاوت های موسمی و بی پشتوانه باشد ولی یکی از دلایل اصلی هم خود شخصیت رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام است. شخصیتی پیچیده و چند بعدی. برای همین می توان گفت اکبر هاشمی رفسنجانی به معنای واقعی کلمه یک سیاستمدار است. در این یک مورد آخر گویا همه اجماع دارند، چه مخالفان هاشمی و چه موافقان او.
او سیاستمدار نو ظهوری نیست و پیش از پیروزی انقلاب اسلامی تا امروز در راس تحولات کشور قرار داشته است. اما حالا پس از گذشت این سال ها، نقش آقای آیت الله در سیاست دهه چهارم انقلاب چه خواهد شد؟ سوالی که این روزها زیاد شنیده و پرسیده می شود: آیا هاشمی رفسنجانی کاندیدای یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران می شود؟
درباره تاثیرات حضور هاشمی در انتخابات صحبت های زیادی در بین سیاسیون مطرح شده است. کسانی چون محمدرضا باهنر که خود هم کاندیدای انتخابات است گفته: “کاندیدا شدن هاشمی بزرگترین اشتباه زندگی اش خواهد بود” ولی برخی برعکس حضور هاشمی را نیاز جامعه می دانند.
البته شاید دلیل کسانی چون محمدرضا باهنر برای گرفتن این موضع ها این است که حضور هاشمی رفسنجانی تمام معادلات انتخابات را بر هم می زند. به بیان واضح تر فضای عجیب حاکم بر نهضت کاندیداتوری به هم می ریزد و شکل جدی تر به خود می گیرد و خلاصه اینکه همه چیز در حد انتخابات ریاست جمهوری می شود. فهم همین نکته بوده که برخی کاندیداها را واداشت حتی پیش از حضور در انتخابات، از هاشمی سوال کنند که آیا او می آید یا نه؟
در صورت آمدن او کسانی چون خاتمی وارد عرصه نخواهند شد و اصولگرایان هم به سمت یک کاندیدای واحد می روند ولی در این میان قطب مهم روی به روی هاشمی کاندیدای دولت است. حضور هاشمی در انتخابات شاید یک رویارویی نمادین باشد. هشت سال پس از رقابت پیشین. حالا پس از هشت سال مردم با رای دادن خود ثابت خواهند کرد که از رای ندادن به او در انتخابات ۸۴ پشیمان هستند یا نه.
آنچه واضح است یکی از حربه های اصلی دولت برای رای خریدن در این انتخابات علاوه بر بازی با افزایش یارانه و حقوق ها، “بگم بگم” است ولی در برابر هاشمی رفسنجانی آیا “بگمی” مانده یا در این سال ها تمام تیرهای دولت که برای هاشمی آماده شده بود از چله رها شده است. حالا چه تاکتیک جدیدی برای تخریب و هجمه به هاشمی در تیم دولت وجود دارد؟ اما در هر صورت دولت یا رقیبان هاشمی برای جذب آرا روی تبلیغات منفی حساب باز می کنند زیرا همان طور که در ابتدا گفته شد، به دلیل سابقه طولانی بحث و نظر درباره هاشمی در بدنه جامعه، در هر صورت مردم یک موضع پیشین برای او دارند و یا طرفدارش هستند و یا مخالف سرسختش. پس تلاش برای تبلیغات منفی هم بیشتر روی ممتنع های اندک تاثیر خواهد گذاشت.
هر چند ریاست جمهوری و رهبری قوه مجریه با سن بالا نیز امکان پذیر است ولی یکی از ایرادهایی که به هاشمی رفسنجانی وارد می شود سن بالای اوست که برخی این پیری را در ردیف بی انگیزه گی می دانند. هر چند عنوان بی انگیزه گی درست نیست زیرا کسی که در این سن و انتهای دوران سیاسی خود وارد عرصه ای چون انتخابات می شود حتما انگیزه بسیار قوی ای خواهد داشت. از طرفی تقریبا همه کاندیداهای انتخابات متعلق به نسل اول هستند و از این لحاظ برای نسل جدید همه این نسل پیر محسوب می شوند.
به دلیل شخصیت چند بعدی ای که هاشمی دارد، هم بخشی از مذهبی ها به سمت او گرایش دارند و هم بخشی از دموکراسی خواه ها و تکنوکرات ها که در نتیجه باعث می شود طیف هایی از اصلاح طلبان و طیف هایی از اصولگرایان به حمایت از او فعال شوند. این یک ویژگی کارگشا برای هر کاندیدایی است و می توان روی ستادسازی این طیف ها برای تبلیغات حساب ویژه ای باز کرد.
اما در هر صورت نهادهای زیادی در سیستم هستند که با حضور این مرد مخالفند که این خود نقطه منفی ای است. این ها برخی یاران پیشین و حتی وزرای خود او هستند که علاقه چندانی ندارند او به انتخابات ورود پیدا کند.
عده ای هم از سر دوستی حضور او را نمی پسندند که خانواده هاشمی هم جزو همین دسته اند. اما هر چه که هست تصمیم گیرنده نهایی این ماجرا کسی نیست جز خود اکبر هاشمی رفسنجانی.
این همه تناقض نگرش به یک شخصیت شاید یک دلیلش فرهنگ عمومی جامعه ما و قضاوت های موسمی و بی پشتوانه باشد ولی یکی از دلایل اصلی هم خود شخصیت رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام است. شخصیتی پیچیده و چند بعدی. برای همین می توان گفت اکبر هاشمی رفسنجانی به معنای واقعی کلمه یک سیاستمدار است. در این یک مورد آخر گویا همه اجماع دارند، چه مخالفان هاشمی و چه موافقان او.
او سیاستمدار نو ظهوری نیست و پیش از پیروزی انقلاب اسلامی تا امروز در راس تحولات کشور قرار داشته است. اما حالا پس از گذشت این سال ها، نقش آقای آیت الله در سیاست دهه چهارم انقلاب چه خواهد شد؟ سوالی که این روزها زیاد شنیده و پرسیده می شود: آیا هاشمی رفسنجانی کاندیدای یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران می شود؟
درباره تاثیرات حضور هاشمی در انتخابات صحبت های زیادی در بین سیاسیون مطرح شده است. کسانی چون محمدرضا باهنر که خود هم کاندیدای انتخابات است گفته: “کاندیدا شدن هاشمی بزرگترین اشتباه زندگی اش خواهد بود” ولی برخی برعکس حضور هاشمی را نیاز جامعه می دانند.
البته شاید دلیل کسانی چون محمدرضا باهنر برای گرفتن این موضع ها این است که حضور هاشمی رفسنجانی تمام معادلات انتخابات را بر هم می زند. به بیان واضح تر فضای عجیب حاکم بر نهضت کاندیداتوری به هم می ریزد و شکل جدی تر به خود می گیرد و خلاصه اینکه همه چیز در حد انتخابات ریاست جمهوری می شود. فهم همین نکته بوده که برخی کاندیداها را واداشت حتی پیش از حضور در انتخابات، از هاشمی سوال کنند که آیا او می آید یا نه؟
در صورت آمدن او کسانی چون خاتمی وارد عرصه نخواهند شد و اصولگرایان هم به سمت یک کاندیدای واحد می روند ولی در این میان قطب مهم روی به روی هاشمی کاندیدای دولت است. حضور هاشمی در انتخابات شاید یک رویارویی نمادین باشد. هشت سال پس از رقابت پیشین. حالا پس از هشت سال مردم با رای دادن خود ثابت خواهند کرد که از رای ندادن به او در انتخابات ۸۴ پشیمان هستند یا نه.
آنچه واضح است یکی از حربه های اصلی دولت برای رای خریدن در این انتخابات علاوه بر بازی با افزایش یارانه و حقوق ها، “بگم بگم” است ولی در برابر هاشمی رفسنجانی آیا “بگمی” مانده یا در این سال ها تمام تیرهای دولت که برای هاشمی آماده شده بود از چله رها شده است. حالا چه تاکتیک جدیدی برای تخریب و هجمه به هاشمی در تیم دولت وجود دارد؟ اما در هر صورت دولت یا رقیبان هاشمی برای جذب آرا روی تبلیغات منفی حساب باز می کنند زیرا همان طور که در ابتدا گفته شد، به دلیل سابقه طولانی بحث و نظر درباره هاشمی در بدنه جامعه، در هر صورت مردم یک موضع پیشین برای او دارند و یا طرفدارش هستند و یا مخالف سرسختش. پس تلاش برای تبلیغات منفی هم بیشتر روی ممتنع های اندک تاثیر خواهد گذاشت.
هر چند ریاست جمهوری و رهبری قوه مجریه با سن بالا نیز امکان پذیر است ولی یکی از ایرادهایی که به هاشمی رفسنجانی وارد می شود سن بالای اوست که برخی این پیری را در ردیف بی انگیزه گی می دانند. هر چند عنوان بی انگیزه گی درست نیست زیرا کسی که در این سن و انتهای دوران سیاسی خود وارد عرصه ای چون انتخابات می شود حتما انگیزه بسیار قوی ای خواهد داشت. از طرفی تقریبا همه کاندیداهای انتخابات متعلق به نسل اول هستند و از این لحاظ برای نسل جدید همه این نسل پیر محسوب می شوند.
به دلیل شخصیت چند بعدی ای که هاشمی دارد، هم بخشی از مذهبی ها به سمت او گرایش دارند و هم بخشی از دموکراسی خواه ها و تکنوکرات ها که در نتیجه باعث می شود طیف هایی از اصلاح طلبان و طیف هایی از اصولگرایان به حمایت از او فعال شوند. این یک ویژگی کارگشا برای هر کاندیدایی است و می توان روی ستادسازی این طیف ها برای تبلیغات حساب ویژه ای باز کرد.
اما در هر صورت نهادهای زیادی در سیستم هستند که با حضور این مرد مخالفند که این خود نقطه منفی ای است. این ها برخی یاران پیشین و حتی وزرای خود او هستند که علاقه چندانی ندارند او به انتخابات ورود پیدا کند.
عده ای هم از سر دوستی حضور او را نمی پسندند که خانواده هاشمی هم جزو همین دسته اند. اما هر چه که هست تصمیم گیرنده نهایی این ماجرا کسی نیست جز خود اکبر هاشمی رفسنجانی.
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: